کلمه جو
صفحه اصلی

ترابری کردن

فارسی به انگلیسی

bear, carry, cart, convey, haul, freight, ship, transport

مترادف و متضاد

transport (فعل)
بردن، حمل کردن، از جا در رفتن، از خود بیخود شدن، نقل و انتقال دادن، ترابری کردن


کلمات دیگر: