کلمه جو
صفحه اصلی

باسی

فرهنگ فارسی

یک نوبت و یک دفعه

لغت نامه دهخدا

باسی. [ ] ( اِ ) یکمرتبه. یک نوبت. قدری. || طائر. || حاشیه. کناره که بطریق آرایش بکار برند. ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

شمشیر

در گویش افغانستانی یعنی خوراک یا غذای شب مانده


کلمات دیگر: