کلمه جو
صفحه اصلی

سنتی


مترادف سنتی : قدیمی، کهن ، آئینی، عرفی، معمول

متضاد سنتی : مدرن، نوین

فارسی به انگلیسی

ceremonial, classical, conservative, conventional, customary, traditional, traditionally, unwritten

فارسی به عربی

اِتِّبَاعِی

مترادف و متضاد

قدیمی، کهن ≠ مدرن، نوین


۱. قدیمی، کهن ≠ مدرن، نوین
۲. آئینی
۳. عرفی، معمول


فرهنگ معین

(سُ نَّ ) [ ع - فا. ] (ص . ) ۱ - ویژگی آن چه که ریشه در آداب و رسوم قدیم دارد یا از قدیم رایج بوده است . ۲ - سنت گرا، پیرو سنت .

گویش مازنی

/sonnati/

پیشنهاد کاربران

افزون بر واژه های یادشده، می توان به جای<<سنت>> از واژه <<تراداد>> و به جای سنتی از واژه<<ترادادی>> بهره برد.

traditional

سُنتی. الف. ( سُنّت + ی، یاءِ نسبت ) آنچه که مربوط به سنت و آیین است.
مثال:
موسیقی سنتی، روش من.
ب. ( عربی ) سنتِ من.
مثال:
"النِکاحُ سُنَتی، فَمَن رَغَبَ عَن سُنَتی فَلَیسَ مِنّی"* ( منبع: حدیث نبوی در اصول کافی، اثر ثقة الاسلام کلینی )
* ترجمه: نکاح ( ازدواج ) سنت ( روش ) من است و هر کسی از سنت من اعراض کند ( دوری جوید ) از من نیست.

دوستان برابر واژه سنتی ترادادی و کهنی و ائینی هست


کلمات دیگر: