کلمه جو
صفحه اصلی

لیلک

فرهنگ فارسی

( اسم ) درختی است از تیر. پروانه واران که دارای شاخه های خاردار است . میوه ئاین گیاه غلاف مانند ( شبیه میو. لوبیا ) است و دارای ماده ای قندی است که در تهی. نوعی مشروب بکار میرود . این درخت در جنگلهای شمالی ایران نیز فراوان است للکی لیلکی لیلک للک لک کرات لالیک .
بترکی لکلک را گویند .

لغت نامه دهخدا

لیلک. [ لی ل َ ] ( اِ ) رجوع به کرات و جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 200 شود. || به ترکی لکلک را گویند. ( آنندراج ).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۲۸°۵۳′۰۶″ شمالی ۵۱°۰۲′۱۴″ شرقی / ۲۸٫۸۸۵۰۰°شمالی ۵۱٫۰۳۷۲۲°شرقی / 28.88500; 51.03722
درگاه ملی آمار
روستای لیلک بانک اطلاعاتی دهیاری های ایران
لیلک، روستایی است از توابع بخش دلوار در شهرستان تنگستان استان بوشهر ایران.
این روستا در دهستان دلوار قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۵۴۳نفر (۱۱۳خانوار) بوده است.

گویش مازنی

قندیل


/leylak/ قندیل

پیشنهاد کاربران

در زبان لری بختیاری به معنی
لک لک

لی::لی لی. لنگ. پا
لک::لنگ. بالا. پا

لی لک::پرنده ای که در حالت
لی لی ایستاده

لی لک ::پرنده ای که یک پای
خود را بالا گرفته
Laelek. Laelak
لک::بالا. lak
لک لک ::بالا بالا. پرنده ای که در اوج آسمان پرواز می کند


انگشت کوچک را می گویند لیلک یا لیله.


کلمات دیگر: