مترادف محقق شدن : ثابت شدن، به ثبوت رسیدن، راست ازآب درآمدن، به حقیقت پیوستن
محقق شدن
مترادف محقق شدن : ثابت شدن، به ثبوت رسیدن، راست ازآب درآمدن، به حقیقت پیوستن
مترادف و متضاد
ثابتشدن، بهثبوت رسیدن، راست ازآب درآمدن، بهحقیقت پیوستن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) بثبوت رسیدن ثابت شدن .
پیشنهاد کاربران
تحقق یافتن
محقق شدن : در عمل یا در اجرا درست از آب در آمدن و یا به سخنی بوقوع رسیدن یا نایل شدن.
به فعلیت رسیدن
به وقوع انجامیدن:واقع شدن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۵۷ ) .
( برگرفته از یادداشت آقای باقری )
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۵۷ ) .
( برگرفته از یادداشت آقای باقری )
کلمات دیگر: