کلمه جو
صفحه اصلی

خیار فسخ

فارسی به عربی

خیار

مترادف و متضاد

option (اسم)
اختیار، انتخاب، خیار، ازادی، خیار فسخ، خصیصه اختیاری، اظهار میل

دانشنامه عمومی

خیار یا خیار فسخ اصطلاحی در فقه و حقوق به معنای حق برهم زدن یک جانبه قرارداد است.
خیار مجلس: اختیار برهم زدن بیع تا زمانی که دو طرف در کنار هم هستند و از هم جدا نشده اند.
خیار حیوان: اختیار فسخ معامله خرید حیوان برای مشتری تا سه روز پس از عقد.
خیار شرط: شرطی در قرارداد که به یکی از دو طرف یا شخص ثالثی در مدت معینی اختیار فسخ قرارداد را می دهد.
خیار تأخیر ثمن: اختیار در فسخ معامله بر اثر عدم پرداخت ثمن در ظرف سه روز از تاریخ بیع.
خیار رؤیت و تخلف وصف: خیار بر هم زدن قرارداد برای شخصی که مالی را ندیده و فقط به اعتبار اوصافی که برای آن ذکر شده خریده باشد و موضوع معامله دارای اوصافی که ذکر شده نباشد.
خیار غبن: اختیار فسخ معامله برای کسی که دچار غبن فاحش شده است.
خیار عیب: اختیار فسخ معامله به دلیل عیبی که در مبیع بوده و مشتری در هنگام عقد از آن اطلاع نداشته.
خیار تدلیس: اختیار فسخ برای کسی که فریب خورده باشد.
خیار تبعض صفقه
خیار تخلف شرط
خیار اسم مصدری به معنی اختیار و به مفهوم اختیاری ست که شخص در فسخ معامله دارد. در قانون مدنی ایران به پیروی از کتب فقهی یک نظریه عمومی برای خیارات ایجاد شده که در قوانین دیگر کشورها مانند ندارد.
در ماده ۳۹۶ قانون مدنی ده نوع خیار ذکر شده است:
علاوه بر موارد مذکور در ماده ۳۹۶ قانون مدنی ، خیارات دیگری نیز وجود دارد از جمله:


کلمات دیگر: