مترادف تعلیمی : آموزشی، تعلیماتی، آموزش داده، تربیت یافته، بارآمده، مربوطبه تعلیم، عصای کوچک
تعلیمی
مترادف تعلیمی : آموزشی، تعلیماتی، آموزش داده، تربیت یافته، بارآمده، مربوطبه تعلیم، عصای کوچک
فارسی به انگلیسی
martingale, switch, [rare] walking stick
educational, instructional
فارسی به عربی
عربی به فارسی
اموزشي , تعليمي , ياد دهنده , ادبي , اموزنده
مترادف و متضاد
آموزشی، تعلیماتی
آموزش داده، تربیت یافته، بارآمده
مربوطبهتعلیم
عصایکوچک
۱. آموزشی، تعلیماتی
۲. آموزش داده، تربیت یافته، بارآمده
۳. مربوطبهتعلیم
۴. عصایکوچک
فرهنگ فارسی
۱-( صفت ) مربوط به تعلیم : امور تعلیمی . ۲ - ( اسم ) تسمه ای که بلگام اسب بندند . ۳ - عصای سبکی که بدست گیرند .
منسوب است به تعلیم که جمعی از فرقه معروف به بطنی و اسماعیلی میباشد
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
- جسم تعلیمی . رجوع به همین کلمه شود.
- علم تعلیمی یا علم اوسط ؛ علم ریاضی که قسمی از علم نظری است.
تعلیمی. [ ت َ ] ( اِ ) تسمه که بر سر لجام باشد. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). تسمه ای که بر سر لگام بندند. ( ناظم الاطباء ) :
ز تعلیمی همیشه بیم دارد
ندانم از که این تعلیم دارد.
بود نزد فارس خط چارقل.
تعلیمی. [ ت َ ] ( ص نسبی ) منسوب است به تعلیم که جمعی از فرقه معروف به باطنی و اسماعیلی میباشند. اینان قائل به تعلم از امام معصوم هستند. چون که غیرامام را مصون از خطا نمیدانند. ( از انساب سمعانی ).
- تعلیمیان ؛ اسماعیلیان : و تعلیمیان گویند که طریق معرفت صانع و ذات و صفات وی را اشکالات بسیار است و ادله متعارض و عقول در آن متحیر و عاجز، پس اولیتر آن باشد که از قول صادق طلبند. ( از کلیات حکیم عمر خیام ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
ز تعلیمی همیشه بیم دارد
ندانم از که این تعلیم دارد.
طغرا (از آنندراج ).
ز تعلیمیش بخیه ٔ چارجل
بود نزد فارس خط چارقل .
طغرا (ایضاً).
|| عصای کوچکی که در دست گیرند. (ناظم الاطباء).
تعلیمی . [ ت َ ] (ص نسبی ) آنچه قابل تعلیم باشد. درخور تعلیم . رجوع به تعلیم شود.
- جسم تعلیمی . رجوع به همین کلمه شود.
- علم تعلیمی یا علم اوسط ؛ علم ریاضی که قسمی از علم نظری است .
تعلیمی . [ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب است به تعلیم که جمعی از فرقه ٔ معروف به باطنی و اسماعیلی میباشند. اینان قائل به تعلم از امام معصوم هستند. چون که غیرامام را مصون از خطا نمیدانند. (از انساب سمعانی ).
- تعلیمیان ؛ اسماعیلیان : و تعلیمیان گویند که طریق معرفت صانع و ذات و صفات وی را اشکالات بسیار است و ادله ٔ متعارض و عقول در آن متحیر و عاجز، پس اولیتر آن باشد که از قول صادق طلبند. (از کلیات حکیم عمر خیام ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) عصای سبکی که در دست می گیرند.