پی شناسی
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
علم الاعصاب
مترادف و متضاد
عصب شناسی، بحی علمی عصب شناسی، پی شناسی
لغت نامه دهخدا
پی شناسی. [ پ َ / پ ِ ش ِ ] ( حامص مرکب ) عمل پی شناس. ایزشناسی. ردپای برداری. معرفت اثر پای.
فرهنگ عمید
علمی که دربارۀ ساختمان، اعمال، و بیماری های اعصاب بحث می کند، عصب شناسی، نورولوژی.
کلمات دیگر: