رکوع کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
ارکع
مترادف و متضاد
سجود کردن، زانو خم کردن، رکوع کردن
فرهنگ فارسی
به رکوع رفتن پشت خم کردن پشت خم دادن
لغت نامه دهخدا
رکوع کردن. [ رُک َ دَ ] ( مص مرکب ) به رکوع رفتن. پشت خم کردن. پشت خم دادن. حالت رکوع مرد نمازگزار گرفتن :
نرگس همی رکوع کند در میان باغ
زیرا که کرد فاخته بر سرو مؤذنی.
نرگس همی رکوع کند در میان باغ
زیرا که کرد فاخته بر سرو مؤذنی.
منوچهری.
کلمات دیگر: