کنونی
فارسی به انگلیسی
present, modern
actual, current, now, present, present-day
فارسی به عربی
حدیث
مترادف و متضاد
نو، جدید، مدرن، نوین، امروزی، کنونی، متاخر
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به کنون متعلق بزمان حاضر اکنونی فعلی : وضع کنونی مردم تهران .
حالیه و زمان حال. حالایی و کنونی . فعلی
حالیه و زمان حال. حالایی و کنونی . فعلی
فرهنگ معین
( ~ . ) (ق . ) فعلی ، مربوط به زمان حال .
لغت نامه دهخدا
کنونی. [ ک ُ] ( ص نسبی ) حالیه و زمان حال. ( آنندراج ). حالایی و کنونی. ( ناظم الاطباء ). فعلی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). منسوب به کنون. متعلق به زمان حاضر. اکنونی. فعلی : «وضع کنونی مردم تهران ». ( فرهنگ فارسی معین ).
پیشنهاد کاربران
الان، در این زمان
حال زمان
کلمات دیگر: