مترادف تعمق کردن : ژرف اندیشی کردن، غور کردن، ژرف نگری کردن، ژرف اندیشیدن، تتبع کردن، تأمل کردن
تعمق کردن
مترادف تعمق کردن : ژرف اندیشی کردن، غور کردن، ژرف نگری کردن، ژرف اندیشیدن، تتبع کردن، تأمل کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
تامل , متعمد
مترادف و متضاد
فرض کردن، سنجیدن، رسیدگی کردن، مطرح کردن، تفکر کردن، ملاحظه کردن، تعمق کردن
سنجیدن، اندیشه کردن، تعمق کردن، کنکاش کردن، تعمد کردن
سنگین کردن، تعمق کردن
سنجیدن، اندیشه کردن، تفکر کردن، تعمق کردن
توجه کردن، تعمق کردن، دقیق بودن
وارونه کردن، تعمق کردن، ورق زدن، غلتاندن، برگرداندن
ژرفاندیشی کردن، غور کردن، ژرفنگری کردن، ژرف اندیشیدن، تتبع کردن، تامل کردن
پیشنهاد کاربران
نظر کردن: تا عاقلان در اعجاز کتاب نظر کنند. ( سندبادنامه ص 3 ) .
دگر باره چو شیرین دیده برکرد
در آن تمثال روحانی نظر کرد.
نظامی.
دگر باره چو شیرین دیده برکرد
در آن تمثال روحانی نظر کرد.
نظامی.
توی کوک کسی یا چیزی رفتن ؛ او را انتقاد کردن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . درباره ٔ کسی یا چیزی دقت کردن و او را تحت نظر قراردادن یا درباره اش به تفکر و تعمق پرداختن. ( فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ) .
کلمات دیگر: