کلمه جو
صفحه اصلی

درنده خویی

فارسی به انگلیسی

ferocity, rapacity, truculence, brutality, fierce nature

fierce nature, brutality


ferocity, rapacity, truculence


فارسی به عربی

غضب

مترادف و متضاد

fury (اسم)
شدت، اشوب، خشم، غضب، غیظ، اضطراب، درنده خویی، هیجان شدید و تند، روح انتقام

ferocity (اسم)
سبعیت، وحشیگری، درنده خویی

rapacity (اسم)
از، درنده خویی، یغماگری

فرهنگ فارسی

صفت و حالت درنده خو دارای خویی چون درندگان بودن

لغت نامه دهخدا

درنده خوئی. [ دَ رَ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) صفت و حالت درنده خو. دارای خویی چون درندگان بودن :
اگر این درنده خوئی ز طبیعتت بمیرد
همه عمر زنده باشی به روان آدمیت.
سعدی.

پیشنهاد کاربران

ددمنشی


کلمات دیگر: