کلمه جو
صفحه اصلی

پیستون

فارسی به انگلیسی

piston, plunger, alphosis, ieprosy, spot

piston, alphosis, ieprosy, spot


piston, plunger


فارسی به عربی

مکبس

مترادف و متضاد

piston (اسم)
سنبه، پیستون، میله متحرک

فرهنگ فارسی

[فیزیک]‌ استوانۀ فلزی لغزنده در استوانه‌ای دیگر که در برابر فشار شاره یا با فشار به شاره حرکت رفت‌وبرگشت انجام دهد [قطعات و مجموعه‌های خودرو] قطعه‌ای معمولاً استوانه‌ای که یک سر آن بسته و سر دیگرش باز است و در داخل یک سیلندر حرکت رفت‌وبرگشت دارد و نیروی حاصل از احتراق سوخت در سیلندر را ازطریق دسته‌پیستون به میل‌لنگ منتقل می‌کند


۱- استوان. متحرکی که با اصطکاک در لول. تلمبه یا سیلندر ماشین بخار حرکت کند. ۲- تکم. فنری دگم. فشاری . ۳-کسی که از شخصی جانبداری کندحامیپارتی ( در فرانسوی بمعنی سفارش و توصیه است ). ۴- در اتومبیل لول. فلزی تو پری است داخل لول. دیگری بنام سیلندر که در نتیج. انفجار گاز متراکم ( مخلوط گاز هوا و بنزین ) در ناحی. سر سیلندر ( قسمت فوقانی پیستون ) پیستون در داخل سیلندرها شدیدا حرکت کند و این حرکت بوسیل. آلت دیگری بنام دست. پیستون به میل لنگ منتقل شود و بالاخره رفت و آمدن آن بحرکت دورانی میل لنگ تبدیل گردد.یا دست. پیستون.در اتومبیل میل. آهنی است که به پیستون متصل است و بوسیل. آن حرکت رفت و آمد پیستون را به میل لنگ منتقل میسازد. این حرکت رفت و آمد در داخل لول. سیلندر بنوب. خود بحرکت دورانی میل لنگ تبدیل میگردد.

فرهنگ معین

[ فر . ] ۱ - (اِ. ) استوانة متحرکی که در سیلندر (موتور پمپ ) حرکت می کند. ۲ - حمایت کننده ، پارتی (در تداول ).

لغت نامه دهخدا

پیستون. [ تُن ْ ] ( فرانسوی ، اِ ) پیستن. رجوع به پیستن شود.

فرهنگ عمید

آلتی در موتور اتومبیل و ماشین های دیگر به شکل گلوله که به محض انفجار گاز در سیلندر به حرکت می آید و به وسیلۀ آلت دیگر که به دستۀ پیستون یا شاتون موسوم است حرکت را به میل لنگ انتقال می دهد.

دانشنامه عمومی

پیستون، (به انگلیسی: Piston)، جزئی از موتورهای رفت و برگشتی، پمپ ها و کمپرسورهای رفت و برگشتی و استوانه های نیوماتیکی و مکانیزم های مشابه است. پیستون، در این مکانیزم ها، بخش متحرکی است که در داخل یک سیلندر قرار می گیرد. نقش پیستون در موتورها، انتقال نیرو از گازهای در حال انبساط در داخل سیلندر به میل لنگ با استفاده از یک میلهٔ رابط (شاتون) است. در پمپ ها و کمپرسورها، نقش پیستون برعکس شده و نیرو از میل لنگ به پیستون منتقل می شود تا سیال داخل سیلندر را فشرده یا تخلیه نماید.
پیستون های چدنی سنگین بوده و توان وزنی موتور را کاهش می دهند همین طور چدن داری ضریب انبساط حجمی پائین بوده و در عین حال دارای ضریب انتقال حرارت پائینی دارد.پیستون های آلومینیومی سبک بوده و ضمن افزایش شتاب موتور و توان وزنی از ضریب انتقال حرارت خوبی نیز برخوردار است. تنها ضعف پیستون های آلومینیومی بالا بودن ضریب انبساط حجمی آنهاست.
برای ساخت پیستون ها، معمولاً از چدن، فولاد ریخته گری یا آلیاژهای آلومینیوم استفاده می شود.

دانشنامه آزاد فارسی

پیستون (piston)
قرص یا استوانه ای با مقطع دایره، برای مهار توان در موتورهای رفت وبرگشتی، ازجمله ماشین بخار، موتور بنزینی، و موتور دیزل. پیستون بر اثر انبساط بخار یا گازهای داغ در سیلندر بالا و پایین می رود. حرکت پیستون از طریق شاتون و لنگ به میل لنگ منتقل می شود و میل لنگ چرخ های محرک را به چرخش درمی آورد. در تلمبه یا کمپرسور، نقش پیستون برعکس، و برای به حرکت درآوردن گازها و مایعات است.

پیستون (موسیقی). پیستون (موسیقی)(piston)
در سازهای برنجی، دریچه ای که طول لولۀ محل ارتعاش هوا را تغییر می دهد و بدین ترتیب تغییر زیرایی (زیروبم) صدا را موجب می شود. دریچۀ اول زیرایی را یک پردۀ کامل پایین می برد، دریچۀ دوم نیم پرده، و دریچۀ سوم یک پرده و نیم. بیشتر سازهای برنجی ارکستر، امروزه از سه دریچه استفاده می کنند، اما گاهی دریچۀ چهارمی هم به آن ها اضافه می شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{piston} [فیزیک، قطعات و مجموعه های خودرو] [فیزیک] استوانۀ فلزی لغزنده در استوانه ای دیگر که در برابر فشار شاره یا با فشار به شاره حرکت رفت وبرگشت انجام دهد [قطعات و مجموعه های خودرو] قطعه ای معمولاً استوانه ای که یک سر آن بسته و سر دیگرش باز است و در داخل ...


کلمات دیگر: