کلمه جو
صفحه اصلی

محنت خور

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه رنج کشد کسی که معاشش به رنج و محنت تامین شود : بیا ساقی آن می که محنت براست بچون من کسی ده که محنت خور است . ( نظامی )

لغت نامه دهخدا

محنت خور. [ م ِ ن َ خوَرْ / خُرْ ] ( نف مرکب ) خورنده محنت. تحمل کننده رنج و سختی. غمخور. اندوه خور. که سختی و رنج برد. که بدبختی و آفات تحمل کند :
بیا ساقی آن می که محنت بر است
به چون من کسی ده که محنت خور است.
نظامی.


کلمات دیگر: