کلمه جو
صفحه اصلی

انت

عربی به فارسی

تو , توبکسي خطاب کردن , يک هزار دلا ر , شما , شمارا


فرهنگ فارسی

( آنت ) ۱ - آن ترا : آنت بس است . ۲ - زهی احسنت
ضمیر مفرد مخاطب موئ نث تو (زن ).

لغت نامه دهخدا

انت . [ اَ ت َ ] (ع ضمیر) ضمیر مخاطب مذکر، یعنی تو. (ناظم الاطباء). تو مذکر. (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ). تو که مردی . (آنندراج ).


انت . [ اَ ت ِ ] (ع ضمیر) ضمیر مخاطب مؤنث ، یعنی تو. (ناظم الاطباء). تو مؤنث . (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ). تو که زنی . (آنندراج ).


( آنت ) آنت. [ ن َ / آن ْت ْ ] ( ضمیر + ضمیر ) مخفف آن تورا. || ( صوت ) زهی. خه خه. خَه. ( برهان ).
انت. [ اَ ت َ ] ( ع ضمیر ) ضمیر مخاطب مذکر، یعنی تو. ( ناظم الاطباء ). تو مذکر. ( ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ). تو که مردی. ( آنندراج ).

انت. [ اَ ت ِ ] ( ع ضمیر ) ضمیر مخاطب مؤنث ، یعنی تو. ( ناظم الاطباء ). تو مؤنث. ( ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ). تو که زنی. ( آنندراج ).

دانشنامه عمومی

آنت. اَنِت یا آنت (به انگلیسی: Annette) ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
آنت بنینگ (زادهٔ ۱۹۵۸)، بازیگر آمریکایی
آنت فونیچلو (۱۹۴۲–۲۰۱۳) بازیگر و خوانندهٔ آمریکایی
آنت ۲۸۳۹، یک سیارک
انت، کالیفرنیا

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَنتَ: تو(مذکر)
معنی مَا أَنتَ: نیستی
معنی أَرَاغِبٌ أََنتَ عَنْ: آیا رو گردانی
معنی عَنَتِ: متواضع شد (فعل ماضی مؤنث از ماده عنوة است و عنوة به معنای ذلت در قبال قهر قاهر است ، و حالتی است که در قیامت هر موجودی در برابر خدای سبحان ، و در قبال ظهور سلطنت الهی او به خود میگیرد و اگر عنوة و ذلت را به صورتها در عبارت "عَنَتِ ﭐلْوُجُوهُ لِلْحَیّ...
معنی عَنَتَ: جهد -شدت - هلاکت (کلمه عنت به معنای جهد و شدت و هلاکت میآید ، و گویا مراد از در عبارت"ذَ ٰلِکَ لِمَنْ خَشِیَ ﭐلْعَنَتَ مِنْکُمْ " آن زنا است ، که نتیجه وقوع انسان در مشقت تجرد و شهوت نکاح است ، و خود مایه هلاک آدمی است ، و چون در زنا هم معنای جهد خوا...
معنی فِیمَ: در چه ؟ (عبارت"فیم انت من ذکریها "یعنی تو از یادآوری بسیار قیامت در چه هستی ؟ یعنی از اینکه بوسیله کثرت ذکر از تاریخ آن آگاه شوی چه چیز بدست میآوری ؟ و خلاصه تو با کثرت ذکر قیامت علم به تاریخ آن نمییابی . )
معنی مُسَحَّرِینَ: جادو شده ها -دارای شکمها - دارای ریه ها (قالوا انما انت من المسحرین یعنی تو از کسانی هستی که نه یک بار و دو بار ، بلکه پی در پی جادو میشوند و تو را آن قدر جادو کردهاند که دیگر عقلی برایت نمانده . بعضی از علما گفتهاند : کلمه سحر به معنای بالای شکم است...
معنی یُظَاهِرُونَ: ظِهار می کنند - به زنانشان می گویند تو مثل مادرم برمن حرام هستی (ظهار در عرب جاهلیت یکی از اقسام طلاق بوده ، به این صورت که وقتی میخواسته زنش را بر خود حرام کند میگفته : انت منی کظهر امی - تو نسبت به من مانند پشت مادرم هستی . با گفتن این کلام زنش از ...
معنی نُّونِ: ماهی (ذا النون یعنی صاحب ماهی ، که لقب حضرت یونس فرزند متی علی نبینا و علیهما السلام است که صاحب داستان ماهی است و از طرف پروردگار مبعوث بر اهل نینوی شد و ایشان را دعوت کرد ولی ایمان نیاوردند پس نفرینشان کرد و از خدا خواست تا عذابشان کند همین که نشا...
معنی ذَا ﭐلنُّونِ: لقب حضرت یونس علی نبینا و علیه السلام (کلمه نون به معنای ماهی است و ذا النون یعنی صاحب ماهی ، یونس پیغمبر فرزند متی علی نبینا و علیهما السلام است که صاحب داستان ماهی است و از طرف پروردگار مبعوث بر اهل نینوی شد و ایشان را دعوت کرد ولی ایمان نیاوردند پ...
معنی یُونُسَ: از پیامبران الهی علی نبینا و علیهم السلام (ذا النون یعنی صاحب ماهی ، یونس پیغمبر فرزند متی علی نبینا و علیهما السلام است که صاحب داستان ماهی است و از طرف پروردگار مبعوث بر اهل نینوی شد و ایشان را دعوت کرد ولی ایمان نیاوردند پس نفرینشان کرد و از خدا خ...
تکرار در قرآن: ۸۱(بار)

پیشنهاد کاربران

آنت اسم گیاهی در کوه های آلپ فرانسه است که برای قلب و برخی امراض خاصیت درمانی دارد . معنای لغوی آنت "خوشایند ، دلپذیر و خوش بو " است و اسمی فرانسوی است .

انتَ ( مذکر )
انتِ ( مونث )

تو مذکر


ما دو تا حروف تو داریم در عربی و هر کدام به اندازه هم مهمند

یک أنت به معنی تو مذکر که یالای جمله ت ا داره

دوم أنت به معنی تو موئث که زیر جمله ت إ داره

آنت یه فامیلی یونانی به معنای بخشنده است

یکی از پسران داریوش بزرگ هخامنشی �هیپرانت� نام داشت که شاید کاربر گرامی ( یه دانا ) ، که نوشتند لغت �آنت� نام خانوادگی یونانی در مانای بخشنده است از پارسی باستان به یونانی رفته و با شاید بخش اول واژه ی هیپرانت یعنی هیپر همریشه با واژه ی هایپر در نگلیسی که به معنای باشکوه، بالاترین، والا، بزرگ و پهناور باشد. بنابراین می شود نام یا اسم هیپرانت را بخشنده ی بزرگ معنا کرد.


کلمات دیگر: