نبات و گیاهی است نیکو و طیب
عهون
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
عهون. [ ع ُ ] ( ع اِ ) ج ِ عِهن. رجوع به عهن شود.
عهون. [ ع َ ] ( ع اِ )نبات و گیاهی است نیکو و طیب. ( از اقرب الموارد ).
عهون. [ ع َ ] ( ع اِ )نبات و گیاهی است نیکو و طیب. ( از اقرب الموارد ).
عهون . [ ع َ ] (ع اِ)نبات و گیاهی است نیکو و طیب . (از اقرب الموارد).
عهون . [ ع ُ ] (ع اِ) ج ِ عِهن . رجوع به عهن شود.
کلمات دیگر: