کلمه جو
صفحه اصلی

نگاه انداختن

فرهنگ فارسی

نظر انداختن . نظر کردن . عنایت و التفات کردن .

لغت نامه دهخدا

نگاه انداختن. [ ن ِ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) نظر انداختن. نظر کردن. عنایت و التفات کردن :
مکن چو شمع به یک خانه نور خود را صرف
چو آفتاب به هر روزنی نگاه انداز.
صائب ( از آنندراج ).


کلمات دیگر: