سپید پا کشته غدیر از ته بط نقره سای
نقره پای
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نقره پای. [ ن ُ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) سپیدپا :
گشته غدیر از ته بط نقره سای
زو بط زرپای شده نقره پای.
گشته غدیر از ته بط نقره سای
زو بط زرپای شده نقره پای.
امیرخسرو ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: