کلمه جو
صفحه اصلی

شیر طاقی

فرهنگ فارسی

غرور و تکبر و عجب یا ترسویی و بیدلی

لغت نامه دهخدا

شیرطاقی. ( حامص مرکب ) طاق بودن چون شیر در شجاعت. ( یادداشت مؤلف ). غرور و تکبر و عجب. ( ناظم الاطباء ) :
به شیرطاقی خود غره ای نمی ترسی
ز روزگار که دارد نهاد و طبع پلنگ.
نجیب الدین جرفادقانی ( از آنندراج ).
|| ترسویی و بیدلی. ( ناظم الاطباء ). || کنایه از مردم صاحب غرور و بیدل باشد.( آنندراج ). || لفظ شیرطاقی در فرهنگ شعوری به معنی بی دل و متفرد بودن آمده و به بیت بالا از نجیب جرفادقانی تمسک نموده و مطابق آن است قول صاحب بهار عجم و خان آرزو. و نیز در سراج اللغة بمعنی منفردو بی بدل گفته و اینکه در برهان به معنی صاحب غرور و بیدل واقع شده در هیچ یکی از کتب لغت نیست و با کتب مذکوره منافاتی دارد چنانکه از ماسبق ظاهر است. ( از حاشیه برهان چ معین ).


کلمات دیگر: