کلمه جو
صفحه اصلی

حالیه


مترادف حالیه : کنونی، فعلی ، آتیه

متضاد حالیه : ماضیه

فارسی به انگلیسی

at present, denoting a state, actual

at present


مترادف و متضاد

کنونی، فعلی ≠ ماضیه


۱. کنونی، فعلی ≠ ماضیه
۲. آتیه


فرهنگ فارسی

فرقه ای از صوفیه که گویند رقص و سماع و دست زدن و چرخ رفتن وسرود شنیدن حلال است و باین افعال حالتی میاورند که بیهوش شوند و مریدان ایشان گویند که شیخ تصرف کرده حال آورده است .
کنونی فعلی

لغت نامه دهخدا

( حالیة ) حالیة. [ ی َ ] ( ع ص ) تأنیث حالی. زنی که بزیور آراسته باشد. ( آنندراج ). زن زیورپوشیده. صاحب پیرایه.

حالیة. [ لی ی َ ] ( ع ص نسبی ) کنونی. فعلی.

حالیة. [ لی ی َ ] ( اِخ ) فرقه ای از متصوفه و بر باطل باشند. میگویند که رقص و سماع و دست زدن و چرخ رفتن و سرود شنیدن حلال است. و به این افعال حالتی می آورند که بیهوش شوند.و مریدان ایشان گویند که شیخ تصرف کرده ، حال آورده ،و مذهب ایشان عین ضلالت و بطالت است و بدعت و مخالف سنت. کذا فی توضیح المذاهب. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).

حالیة. [ لی ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از متصوفه و بر باطل باشند. میگویند که رقص و سماع و دست زدن و چرخ رفتن و سرود شنیدن حلال است . و به این افعال حالتی می آورند که بیهوش شوند.و مریدان ایشان گویند که شیخ تصرف کرده ، حال آورده ،و مذهب ایشان عین ضلالت و بطالت است و بدعت و مخالف سنت . کذا فی توضیح المذاهب . (کشاف اصطلاحات الفنون ).


حالیة. [ لی ی َ ] (ع ص نسبی ) کنونی . فعلی .


حالیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث حالی . زنی که بزیور آراسته باشد. (آنندراج ). زن زیورپوشیده . صاحب پیرایه .


( حالئة ) حالئة. [ ل ِ ءَ ] ( ع اِ ) ماری است خبیث. حیة خبیثة قتالة. ( اقرب الموارد ). || ( ص ) زن که چرک و پوست دور کند از روی ادیم.

حالئة. [ ل ِ ءَ ] (ع اِ) ماری است خبیث . حیة خبیثة قتالة. (اقرب الموارد). || (ص ) زن که چرک و پوست دور کند از روی ادیم .


فرهنگ عمید

۱. کنونی.
۲. (قید ) در این دوران، امروزه.
۳. (تصوف ) [قدیمی] فرقهای از متصوفه که سماع، پایکوبی، و سرودخوانی را از اعمال نیک می دانند و با این اعمال حالتی به آنان دست میدهد که از خود بی خود میشوند.

پیشنهاد کاربران

اکنون، اینک، حالا


کلمات دیگر: