کلمه جو
صفحه اصلی

ریدن

فارسی به انگلیسی

defecate, evacuate, shit, stool, [indecent] to shit, crap, defecation, evacuation, move, movement

[indecent] to shit


crap, defecate, defecation, evacuate, evacuation, move, movement, shit


فارسی به عربی

اشعر بالارتیاح , تغوط

مترادف و متضاد

relieve (فعل)
تخفیف دادن، کمک کردن، داشتن، تسلی دادن، بر کنار کردن، خلاص کردن، تغییر پست دادن، بر جسته ساختن، ریدن

shit (فعل)
ریدن

فرهنگ فارسی

۱ - تخلیه شکم کردن بیرون ریختن فضولات شکم از راه مقعد تغوط کردن . ۲ - کثافت کاری کردن .
به قضای حاجت رفتن و تغوط کردن

فرهنگ معین

(دَ ) [ په . ] (مص ل . ) ۱ - مدفوع کردن ، تخلیة شکم کردن . ۲ - کنایه از: خرابکاری کردن ، کثافت کاری کردن .

لغت نامه دهخدا

ریدن. [ دَ ] ( مص ) به قضای حاجت رفتن و تغوط کردن. ( ناظم الاطباء ). غایط کردن ؛ ای ثفل غذا از راه معین بیرون آمدن. ( غیاث اللغات ). برادر شاشیدن. ( آنندراج ). تخلیه شکم کردن. بیرون ریختن فضولات شکم از راه مقعد. تغوط کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) :
ازین تاختن گوز و ریدن به راه
نه دانگ و نه غزو نه نام و نه گاه.
طیان.
چون حیز طیره شد زمیان ربوخه گفت
برریش خربطان ریم ای خواجه عسجدی.
عسجدی.
برمشته اگر می برید نیست عجب
ز آنروی که مشتری بود قاضی چرخ.
مهستی.
اگر زانکه خواهد یکی ز اهل دل
که یک لحظه بی زای زحمت زید
مگس را پدید آورد روزگار
که تابر سر رای رحمت رید.
انوری.
یغما بجز من و تو و محمود بوالحسن
ریدم به کله پدر هرچه جندقی است.
یغمای جندقی.
می بتازد به بخل مجدالدین
چون به گاورس گرسنه قمری
گر همه قمیان چنین باشند
قم رفیقا و بر همه قم ری.
؟ ( از آنندراج ذیل ریستن ).
زرق ؛ ریدن مرغ. ( تاج المصادربیهقی ) ( از دهار ). سقسقة؛ ریدن بنجشگ. ( از تاج المصادر بیهقی ). || کثافت کاری کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). || بیهوش شدن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

بیرون ریختن مدفوع شکم از راه مقعد، تغوط کردن.

دانشنامه عمومی

ریدن (ابهام زدایی). ریدن دفع مدفوع است، و نیز ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
ریدن (فالتس علیا)
ریدن (شوابن)
ریدن ام فورگنزه
ریدن (راینلاند-فالتس)
ریدن (مورتال کامبت)

واژه نامه بختیاریکا

( ریدِن ) دَر ریدِن
( ریدِن ) ریختن
( ریدِن ) عمل دفع فضولات

پیشنهاد کاربران

شاید فارسی تنها زبانیست که واژه ها را زشت و عیب میداند. در خارج استفاده از واژه های برابر زبانشان برای شاشیدن و ریدن بسیار است ولی اینجا نه و زشت است عجیبه واقعن

suck
خراب کردن کاری ( در کاری مثلا کشیدن یک نقاشی )

خارج کردن آشغال ها و فضولاتو توفاله ها از راه مقعد از بدن که معمولا باید بدی داشته باشد سه نوع است = سالم / اسهالی / یبوستی شاید همراه گوز یا چس بیاید

ریدن در کاری یعنی خراب کردن کاری

معنی: گند زدن

ریدن : گند زدن


کلمات دیگر: