کلمه جو
صفحه اصلی

بلامنازع

فارسی به انگلیسی

uncontested

فرهنگ فارسی

آنچه که درباره آن نزاعی نیست بی مدعی بی مخالف .
بدون منازع. آنچه که درباره نزاعی نیست. بی مدعی . بی مخالف .

لغت نامه دهخدا

بلامنازع. [ ب ِ م ُ زِ ] ( ع ص مرکب ) ( از: ب + لا( نفی ) + منازع ) بدون منازع. آنچه که درباره آن نزاعی نیست. بی مدعی. بی مخالف. ( فرهنگ فارسی معین ).

پیشنهاد کاربران

بی مانند، بی همآورد

بی تردید - بدون شک

بی رقیب

بدون ادعا کننده
بدون مثال نغض
بدون مخالفت

بی مخالف

بی حریف

چیزی که شکی توش نیست


کلمات دیگر: