مترادف مواخذه : بازپرسی، بازجویی، بازخواست، پرسش، اعتراض، ایراد، تادیب، تنبیه، توبیخ، عقاب، عقوبت، بازخواست کردن، تنبیه کردن، سیاست کردن
برابر پارسی : بازخواست، سرزنش | ( موُاخذه ) سرزنش، بازخواست
calling to account, taking to tesk, remonstrance
correction, reprimand
اعتراض، ایراد
تادیب، تنبیه، توبیخ، عقاب، عقوبت
بازخواست کردن
تنبیه کردن، سیاست کردن
بازپرسی، بازجویی، بازخواست، پرسش
۱. بازپرسی، بازجویی، بازخواست، پرسش
۲. اعتراض، ایراد
۳. تادیب، تنبیه، توبیخ، عقاب، عقوبت
۴. بازخواست کردن
۵. تنبیه کردن، سیاست کردن
مواخذه . [ م ُ خ َ ذَ / خ ِ ذِ ] (از ع ، اِمص ) تداول عامه از مؤاخذه . مؤاخذة. رجوع به مؤاخذه شود.
بازخواست