کشاورزان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نسودی سه دیگر گره را شناس
کجا نیست بر کس از ایشان هراس
بکارند و ورزند و خود بدروند
بگاه خورش سرزنش نشنوند.
رجوع به نسودی در برهان شود.
کشاورزان. [ ک َ وَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل. این دهکده در 35هزارگزی شمال گرمی در مسیر شوسه گرمی به بیله سوار قرار دارد. کشاورزان ناحیتی کوهستانی و گرمسیر و دارای 104تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو می باشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
کشاورزان . [ ک َ / ک ِ وَ ] (اِ مرکب ) ج ِ کشاورز، برزیگران . زراعت کنندگان . یکی از طبقات چهارگانه ٔ ملت ایران بنابر کتب مذهبی زردشتی و مقصود اشراف و ملاکین اند و گرنه خود زارعان جزو بزرگان بوده اند. (از ایران در زمان ساسانیان کریستن سن ). قسم سوم از چهار قسم طوایف ایران . نسودی (صحیح پسودی یا بسودی ). فردوسی درباره ٔ این طبقه از طبقات چهارگانه گوید :
نسودی سه دیگر گره را شناس
کجا نیست بر کس از ایشان هراس
بکارند و ورزند و خود بدروند
بگاه خورش سرزنش نشنوند.
رجوع به نسودی در برهان شود.
کشاورزان . [ ک َ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل . این دهکده در 35هزارگزی شمال گرمی در مسیر شوسه ٔ گرمی به بیله سوار قرار دارد. کشاورزان ناحیتی کوهستانی و گرمسیر و دارای 104تن سکنه است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).