مترادف مجانی : رایگان، مجان، مفت، بلاعوض
برابر پارسی : رایگان، مفت
free, gratuitous
buckshee, complementary, complimentary, free, gratis, gratuitous, gratuitously, unpaid
تعريف اميز , تعارفي , بليط افتخاري , رايگان , مفت , مجانا , مجاني , ازاد
رایگان، مجان، مفت
بلاعوض
۱. رایگان، مجان، مفت
۲. بلاعوض
مجانی . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مَجنی ̍. (اقرب الموارد). ج ِ مجنی [ م َ نا ] : مجانی الادب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مجنی شود. || سودها و منفعتها و حاصلها. (ناظم الاطباء).
مجانی . [ م َج ْ جا ] (ص نسبی ) بلاعوض و مفت و رایگان و بی مزد و اجرت . (ناظم الاطباء). مفتی . برایگان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || قسمی از شاگردان دارالفنون طهران به زمان ناصرالدین شاه که چاشت (ناهار) آنها را در مدرسه می دادند. برایگان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
(عامیانه) یامفت.