کلمه جو
صفحه اصلی

مجانی


مترادف مجانی : رایگان، مجان، مفت، بلاعوض

برابر پارسی : رایگان، مفت

فارسی به انگلیسی

gratuitous, free, buckshee, complementary, complimentary, gratis, gratuitously, unpaid

free, gratuitous


buckshee, complementary, complimentary, free, gratis, gratuitous, gratuitously, unpaid


فارسی به عربی

ختم , فخری , مجانی

عربی به فارسی

تعريف اميز , تعارفي , بليط افتخاري , رايگان , مفت , مجانا , مجاني , ازاد


مترادف و متضاد

free (صفت)
مستقل، مجاز، روا، اختیاری، عاری، ازاد، حق انتخاب، رایگان، مجانی، رها، مختار، مبرا، غیر مقید، سرخود، میدانی

gratis (صفت)
ازاد، رایگان، مجانی، مفت

free of charge (صفت)
مجانی، مفت

honorary (صفت)
مجانی، افتخاری

رایگان، مجان، مفت


بلاعوض


۱. رایگان، مجان، مفت
۲. بلاعوض


فرهنگ فارسی

۱ - رایگانی . ۲ - رایگان مفت .

فرهنگ معین

(مَ جّ ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) رایگان ، مفت .

لغت نامه دهخدا

مجانی . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مَجنی ̍. (اقرب الموارد). ج ِ مجنی [ م َ نا ] : مجانی الادب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مجنی شود. || سودها و منفعتها و حاصلها. (ناظم الاطباء).


مجانی . [ م َج ْ جا ] (ص نسبی ) بلاعوض و مفت و رایگان و بی مزد و اجرت . (ناظم الاطباء). مفتی . برایگان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || قسمی از شاگردان دارالفنون طهران به زمان ناصرالدین شاه که چاشت (ناهار) آنها را در مدرسه می دادند. برایگان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


مجانی. [ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ مَجنی ̍. ( اقرب الموارد ). ج ِ مجنی [ م َ نا ] : مجانی الادب. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مجنی شود. || سودها و منفعتها و حاصلها. ( ناظم الاطباء ).

مجانی. [ م َج ْ جا ] ( ص نسبی ) بلاعوض و مفت و رایگان و بی مزد و اجرت. ( ناظم الاطباء ). مفتی. برایگان. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || قسمی از شاگردان دارالفنون طهران به زمان ناصرالدین شاه که چاشت ( ناهار ) آنها را در مدرسه می دادند. برایگان. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ عمید

رایگان.

دانشنامه عمومی

مجانی (فیلم). مجانی فیلمی به نویسندگی و کارگردانی محسن محسنی نسب می باشد. این فیلم به کودکان بی سرپرست که در منطقه قاچاق می شوند و مشکلات آنان می پردازد.
این فیلم در کشورهای قبرس و ترکیه فیلمبرداری می شود.
حضور بازیگران ترکیه ای همچون کیوانچ تاتلیتوغ بازیگر سریال کوزی گونی و تولگاهان سایشمن قطعی شده است. همچنین یک بازیگر عرب، فرانسوی و بلژیکی در این فیلم حضور دارند.
هزینه این فیلم برابر با ۴ میلیارد تخمین زده شده است.

(عامیانه) یامفت.


پیشنهاد کاربران

زب، رایگان، مجان، مفت، بلاعوض


free


مجانی
واژه ایرانی مگانی=رایگان ( مگ=بخشش آن ی ) که عرب آنرا مجانی مینویسد از ریشه اوستایی maga - به معنای عطا offering به دست آمده که با واژه ودایی magham به معنای هدیه gift و واژه سنسکریت मघ magha به معنای انعام bountyهمریشه است.

واژه ی مجانی در اصل یک واژه ی فارسی است که تغییر یافته ی واژه مگانی ِ فارسی است . واژه ی فارسی " مگانی" بعد از وارد شدن به زبان عربی به شکل مجانی در آمده است این واژه از ریشه ی اوستایی maga به معنای عطا به دست آمده که با واژه ودایی magham به معنای هدیه و واژه سنسکریت मघ magha به معنای انعام همریشه است. قسمتی از آن را در واژه ی ارمغان که ارمگان به معنی" هدیه ای که از سفر آورده اند" می بینیم .



مفتکی

بی مزد و منت

مفت . . . زب. .


کلمات دیگر: