کلمه جو
صفحه اصلی

نشان دار

فارسی به انگلیسی

marked, [c.p.] prepared

مترادف و متضاد

symbolic (صفت)
رمزی، کنایه ای، حاکی، دال بر، علامت دار، نشان دار، نمادین، نمادی

marked (صفت)
علامت دار، نشان دار

فرهنگ فارسی

(صفت ) ۱ - دارای علامت دارنده نشانه .

لغت نامه دهخدا

نشان دار. [ ن ِ ] ( نف مرکب ) که علامتی دارد. || علم. سرشناس. که به علامتی نزد همگان معروف است. || مشخص. نمایان. هویدا.
- دروغ نشان دار.

فرهنگ عمید

دارای نشان، دارای علامت.


کلمات دیگر: