تقویت کننده
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
مضخم , مقوی
مترادف و متضاد
تقویت کننده، نیروافزا، تقویت کنندهء برق، بلند گو، فزونساز
حامی، تقویت کننده، ترقی دهنده، زیاد کننده، تشدید کننده، بالا برنده
تقویت کننده، باز زاد، نوزا، بوجود اورنده
دانشنامه عمومی
فزونساز.
دانشنامه آزاد فارسی
تَقویت کننده (amplifier)
ابزاری الکترونیکی برای افزایش شدت سیگنال هایی مانند سیگنال های رادیویی. نسبت شدت سیگنال خروجی به شدت سیگنال ورودی را بهرۀ تقویت کننده می گویند. تقویت کننده علاوه بر افزایش بهره لازم است در گستره ای از بسامدها کار کند و سیگنال را تغییرشکل ندهد. اگرچه می توان تقویت کنندۀ ساده را منفرداً با استفاده از لامپ الکترونی یا ترانزیستور ساخت، تقویت کننده هایی که در عمل به کار می روند معمولاً مدارهای پیچیده ای دارند.
ابزاری الکترونیکی برای افزایش شدت سیگنال هایی مانند سیگنال های رادیویی. نسبت شدت سیگنال خروجی به شدت سیگنال ورودی را بهرۀ تقویت کننده می گویند. تقویت کننده علاوه بر افزایش بهره لازم است در گستره ای از بسامدها کار کند و سیگنال را تغییرشکل ندهد. اگرچه می توان تقویت کنندۀ ساده را منفرداً با استفاده از لامپ الکترونی یا ترانزیستور ساخت، تقویت کننده هایی که در عمل به کار می روند معمولاً مدارهای پیچیده ای دارند.
wikijoo: تقویت_کننده
فرهنگستان زبان و ادب
{amplifier} [مهندسی مخابرات] افزاره ای که به صورت فعال نشانک را تقویت می کند به طوری که نشانک خروجی تابعی از نشانک ورودی و قوی تر از آن شود
{reinforcer} [روان شناسی] محرک یا شرایطی که باعث تقویت پاسخ می شود متـ . محرک تقویت کننده reinforcing stimulus
{reinforcer} [روان شناسی] محرک یا شرایطی که باعث تقویت پاسخ می شود متـ . محرک تقویت کننده reinforcing stimulus
جدول کلمات
مقوی
پیشنهاد کاربران
امپلی فایر
کلمات دیگر: