کلمه جو
صفحه اصلی

درجات


مترادف درجات : پایه ها، مراتب، مراحل، منازل

برابر پارسی : پایگان، زینه ها

مترادف و متضاد

۱. پایهها، مراتب
۲. مراحل، منازل


فرهنگ فارسی

جمع درجه
( اسم ) ۱ - پایه پله رتبه . ۲ - نردبان . ۳ - هر یک از تقسیمات آلات علمی مانند : گرماسنج هواسنج باد سنج . ۴ - میزان الحراره گرما سنج . ۵ - مقام منزلت رتبه : بدرجه بلندی رسیده . ۶ - مرتبه نظامی . ۱ / ۳۶٠ - ۷ محیط دایره جمع درجات .

فرهنگ معین

(دَ رَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ درجه .

لغت نامه دهخدا

درجات. [ دَ رَ ] ( ع اِ ) ج ِدَرَجَة. ( منتهی الارب ). پایه های بلند. ( غیاث ) ( آنندراج ). مراتب. مقامات : اصحاب سلطان... همیشه این مراتب را منظور نداشته اند، بلکه بتدریج... آن درجات یافته اند. ( کلیله و دمنه ). ما از آن طبقه نیستیم که این درجات را مرشح توانیم بود. ( کلیله و دمنه ). رفتن بر درجات شرف بسیار مؤونت است. ( کلیله و دمنه ). آنرا سبب نجات و رفع درجات و وسیلت قربت و زلفت به حضرت باری تعالی ساخته. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 274 ). یکی از جمله صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ ، پرسید که موجب درجات این چیست و سبب درکات آن چه ؟ ( گلستان سعدی ). علو درجات بندگان به درگاه حق تعالی همین مثال دارد. ( گلستان ).رجوع به درجه شود. || اسبابی بود که قبل از اختراع ساعت برای تعیین اوقات روز بتوسط سیر سایه آفتاب استعمال می کردند. و لفظ درجات یا پله ها، می نماید که صورتاً چون پله ها بوده و تیره ای داشته که در هنگام پست و بلندی آفتاب سایه ای از آن به بعضی یا به بسیاری از آن پله ها می افتاده است. ( از قاموس کتاب مقدس ).

فرهنگ عمید

درجه#NAME?


=درجه

فرهنگ فارسی ساره

زین هها، پایگان


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی دَرَجَاتٍ: درجه ها - مرتبت ها
معنی مَعَارِجِ: درجات بالا - نردبانها (کلمه معارج جمع معرج است که مفسرین آن را به آلت صعود یعنی نردبان و کنایه است از مقامات ملکوت که فرشتگان هنگام مراجعه به خدای سبحان به آن عروج میکنند )
معنی دَّرْکِ: درجه و مرتبه نزولی (بر وزن درج و به معنای آن است ، چیزی که هست درج به معنی "پله "را در جائی بکار میبرند که مساله بالا رفتن و صعود را در نظر داشته باشند ولی درک در جائی بکار میرود که مساله پائین آمدن مورد نظر باشد و به همین جهت گفته میشود : درجات بهشت...
ریشه کلمه:
درج (۲۰ بار)

«دَرَجات» جمع «درجه» معمولاً به پله هایی گفته می شود، که از آن به سمت بالا می روند، لذا در مورد بهشت، درجات گفته می شود. تعبیر به «دَرَجات» (به صورت نکره با صیغه جمع) در سوره «مجادله» اشاره به درجات عظیم و والائی است که خداوند به این گونه افراد که علم و ایمان را توأماً دارا هستند می دهد، در حقیقت کسانی که به تازه واردان در کنار خود جا دهند، درجه ای دارند و آنها که ایثار کنند و جای خود را به آنها بسپارند و از علم و معرفت بهره داشته باشند، درجات بیشتر دارند. و در این گونه موارد (سوره نساء) برای بیان عظمت و اهمیت است، گویا آن قدر درجه آنها بالا است که کاملاً شناخته نمی شود و این همانند چیزی است که به هنگام بیان ارزش فوق العاده چیزی گفته می شود که هیچ کس قیمت آن را نمی داند.

جدول کلمات

مراتب

پیشنهاد کاربران

در پارسی " رچن ها " در نسک: فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .


کلمات دیگر: