کلمه جو
صفحه اصلی

پای چوبین

فرهنگ فارسی

پای که از چوب کنند لنگان را

لغت نامه دهخدا

پای چوبین. [ ی ِ ] ( ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) پای که از چوب کنند لنگان را :
پای استدلالیان چوبین بود
پای چوبین سخت بی تمکین بود.
مولوی.
چوبی که بازیگران بر پای خود بندند و بلند شوند وبه آن براه بروند. ( تتمه برهان قاطع ). چوبی که چوپانان برپای بندند تا قدمها فراخ بردارند.


کلمات دیگر: