پای برنجین
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پای برنجین. [ ب ِ رَ ] ( اِ مرکب ) خلخال. پای برنجن.
دانشنامه عمومی
پای برنجین یا پای ابرنجَن یا پای آورنجَن یا پای اورنجَن (به عربی: خلخال)، که در زبان گفتاری بدان پابند گفته می شود، زنجیری است از طلا یا نقره یا دیگر فلزات آذینی که بر مچ پا بسته می شود و گاه دارای آویزهایی برای ایجاد صداست. پابند می تواند از فلز نباشد.
در برخی ادیان که کشتن جانداران گناهی بزرگ است؛ به همین دلیل، برخی پیروان با بستن خلخال به پا و ایجاد صدا در سطح زمین به هنگام راه رفتن، حشرات سرِ راه خود را فراری می دهند تا زیر پا له نشوند.
فرخی سیستانی:
نظامی گنجه ای (خسرو و شیرین):
در برخی ادیان که کشتن جانداران گناهی بزرگ است؛ به همین دلیل، برخی پیروان با بستن خلخال به پا و ایجاد صدا در سطح زمین به هنگام راه رفتن، حشرات سرِ راه خود را فراری می دهند تا زیر پا له نشوند.
فرخی سیستانی:
نظامی گنجه ای (خسرو و شیرین):
wiki: پای برنجین
کلمات دیگر: