کلمه جو
صفحه اصلی

حتی الامکان


برابر پارسی : تاجاییکه بشود، تابتوان

فارسی به انگلیسی

as far as possible

فرهنگ فارسی

تا بتوان تا آنجا که ممکن است نادست دهد : (( حتی الامکان دل مردم را بدست آورید . ) )

فرهنگ معین

(حَ تَّ لْ اِ ) [ ع . ] (ق . ) تا بتوان (فره )، تا آن جا که ممکن است ، تا دست دهد.

فرهنگ عمید

تا بتوان، تا جایی که ممکن است.


کلمات دیگر: