کلمه جو
صفحه اصلی

پای رود

فرهنگ فارسی

موضعی به مغرب کبر آباد در مشرق قهستان

لغت نامه دهخدا

پای رود. ( اِخ ) موضعی به مغرب کبراباد در مشرق قهستان.

دانشنامه عمومی

پای رود یا مصب یا خورِ رودخانه ای به توده ای نیمه محصور از آب های ساحلی در جایی که آب دریا با آب های شیرین، مخلوط و رقیق می شود، گویند. به بیان دیگر مَدخلِ قیف مانندِ ورودیِ رودخانه به دریا که بر اثر بالا آمدن سطح دریا یا فرونشینی زمین سیلابی دهانه ی رودخانه ساخته شده باشد، پای رود گویند.
کتاب جغرافیای سال سوم متوسطه، علوم انسانی، سال ۱۳۸۸.
به موجی که در پای رود در هنگام مَد پدید می آید اصطلاحاً "آبخیزِ کِشَندی" گفته می شود.


کلمات دیگر: