آشکار شدن هویدا گشتن عیان شدن
عیان گشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
عیان گشتن. [ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) آشکار شدن. هویدا گشتن. عیان شدن :
که دانم تو رابیش مشکل نماند
حقیقت عیان گشت و باطل نماند.
که دانم تو رابیش مشکل نماند
حقیقت عیان گشت و باطل نماند.
سعدی.
و رجوع به عیان شدن شود.کلمات دیگر: