کلمه جو
صفحه اصلی

شیلان کشیدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - گستردن سفره طعام . ۲ - استفاده تام از مال و نعمتی کردن .

لغت نامه دهخدا

شیلان کشیدن. [ ک َ / ک ِ دَ] ( مص مرکب ) اطعمه فراوان فراهم کردن دعوت عده کثیر یا عام را. عده کثیری را اطعام کردن. ( یادداشت مؤلف ). گستردن سفره طعام. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). تکلف بسیار در مهمانی کردن. به مناسبت امور خیری از قبیل عروسی یا جشن و سروری نظیر ختنه سوران و ولیمه حج و نظایر آن با تشریفات بسیار از مهمانان پذیرائی کردن و مجلسی بسیار آراسته و باتکلف ساختن. ( فرهنگ لغات عامیانه ). || صورت قابهای طعام را کشیدن. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
گر مسرفی به رنگ مصور ندیده است
بر طاق خانه اش زده شیلان کشیده است.
سلیم ( از آنندراج ).
|| استفاده تام از مال و نعمتی کردن. ( فرهنگ فارسی معین ).


کلمات دیگر: