کلمه جو
صفحه اصلی

خواب گذاشتن

فرهنگ فارسی

حکایت رویای خود را کردن خواب گذاردن

لغت نامه دهخدا

خواب گذاشتن. [ خوا / خا گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) حکایت رؤیای خود را کردن. خواب گذاردن. ( یادداشت مؤلف ). || تعبیر کردن خواب. خواب گذاردن. ( یادداشت بخط مؤلف ).


کلمات دیگر: