کلمه جو
صفحه اصلی

مخدم

لغت نامه دهخدا

مخدم. [ م ُ دِ ] ( ع ص ) خادم دهنده کسی را. ( از آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). آنکه خادم می دهد کسی را. آنکه نوکر و خدمتگار کرایه می دهد. ( ناظم الاطباء ). || کسی که حکم به خدمت کردن می دهد. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). || آنکه از کسی خادم و نوکر می خواهد. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به اخدام شود.

مخدم. [ م ُ خ َدْ دِ ] ( ع ص ) اسب که گرداگرد خرده گاه وی سپید باشد. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تخدیم شود.

مخدم. [ م ُ خ َدْ دَ ] ( ع اِ ) جای خلخال از ساق. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). خرده گاه شتر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || ( ص ) هر اسب که سپیدی ساقش کوتاه گشته گرداگرد خرده گاه پای وی شده باشد یا سپیدی از رسغ یا بعض آن گذشته باشد. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). و رجوع به ماده قبل شود. || بسیار خدمت شده. قوم مخدمون ؛ یعنی بسیارخدم و بسیارحشم. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) شلوار بند نزدیک اسفل پای زن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

مخدم. [ م ِ دَ ] ( ع ص ) شمشیر تیز. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).

مخدم . [ م ِ دَ ] (ع ص ) شمشیر تیز. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).


مخدم . [ م ُ خ َدْ دَ ] (ع اِ) جای خلخال از ساق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). خرده گاه شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (ص ) هر اسب که سپیدی ساقش کوتاه گشته گرداگرد خرده گاه پای وی شده باشد یا سپیدی از رسغ یا بعض آن گذشته باشد. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ قبل شود. || بسیار خدمت شده . قوم مخدمون ؛ یعنی بسیارخدم و بسیارحشم . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || (اِ) شلوار بند نزدیک اسفل پای زن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).


مخدم . [ م ُ خ َدْ دِ ] (ع ص ) اسب که گرداگرد خرده گاه وی سپید باشد. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تخدیم شود.


مخدم . [ م ُ دِ ] (ع ص ) خادم دهنده کسی را. (از آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه خادم می دهد کسی را. آنکه نوکر و خدمتگار کرایه می دهد. (ناظم الاطباء). || کسی که حکم به خدمت کردن می دهد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || آنکه از کسی خادم و نوکر می خواهد. (ناظم الاطباء). و رجوع به اخدام شود.



کلمات دیگر: