ابن نوفل بن اهیب
مخرمه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( مخرمة ) مخرمة. [ م ُ خ َرْ رَ م َ ] ( ع ص ) گوسپند بریده گوش. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
مخرمة. [ م َ رَ م َ ] ( اِخ ) ابن نوفل بن اهیب بن عبد مناف الزهری القرشی ، مکنی به ابوصفوان یکی از اصحاب پیغمبر و عالم به انساب عرب بود. وی عمری طولانی داشت و در حدود 115 سال زندگی کرد و در زمان عثمان نابینا شد و در سال 54 هَ. ق. در مدینه درگذشت. ( از اعلام زرکلی ج 8 ص 72 ).
مخرمة. [ م َ رَ م َ ] ( اِخ ) ابن نوفل بن اهیب بن عبد مناف الزهری القرشی ، مکنی به ابوصفوان یکی از اصحاب پیغمبر و عالم به انساب عرب بود. وی عمری طولانی داشت و در حدود 115 سال زندگی کرد و در زمان عثمان نابینا شد و در سال 54 هَ. ق. در مدینه درگذشت. ( از اعلام زرکلی ج 8 ص 72 ).
مخرمة. [ م َ رَ م َ ] (اِخ ) ابن نوفل بن اهیب بن عبد مناف الزهری القرشی ، مکنی به ابوصفوان یکی از اصحاب پیغمبر و عالم به انساب عرب بود. وی عمری طولانی داشت و در حدود 115 سال زندگی کرد و در زمان عثمان نابینا شد و در سال 54 هَ . ق . در مدینه درگذشت . (از اعلام زرکلی ج 8 ص 72).
مخرمة. [ م ُ خ َرْ رَ م َ ] (ع ص ) گوسپند بریده گوش . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: