برخیزنده از خواب از خواب برخاسته
خواب خیز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خواب خیز. [ خوا / خا ] ( نف مرکب ) برخیزنده ازخواب. از خواب برخاسته. تازه بیدارشده :
طبرزد دهم چون شوم خواب خیز
طبرخون زنم چون کنم غمزه تیز.
طبرزد دهم چون شوم خواب خیز
طبرخون زنم چون کنم غمزه تیز.
نظامی
کلمات دیگر: