کلمه جو
صفحه اصلی

ده ایت

فرهنگ فارسی

( ده آیت ) ( اسم ) ۱ - در قدیم در قر آنها بهر ده آیه نشانی بصورت دایرهای از طلا میساختند و آنرا عشر زرین میگفتند و رسم قاریان این بود که شاگردان را هر روز ده آیت سبق میدادند . ۲ - ستارگان .
دایر. خرد که در قدیم در قر آنها به هرده آیت نشانه از طلا و غیره می کردند .

لغت نامه دهخدا

( ده آیت ) ده آیت. [ دَه ْ ی َ ] ( اِ مرکب ) دایره ٔخرد که در قدیم در قرآنها به هر ده آیت نشانه ای از طلا و غیره می کردند و حالا بر هر آیت می سازند. ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از غیاث ). عشر :
مهر او تا زیم ز مصحف دل
چون ده آیت نیفکنم به کنار.
خاقانی.
نه صحیفه که به یک بنده ده آیت بستند
نامه بس دیر چو سی پاره مجزا شنوند.
خاقانی.
|| کنایه است از ستارگان. ( فرهنگ فارسی معین ).


کلمات دیگر: