هماند برق یا مجازا تند و سریع .
برق وار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
برق وار. [ ب َ ] ( ص مرکب ) همانند برق. || مجازاً، تند و سریع. || درخشان :
صبح ز مشرق چو کرد بیرق روز آشکار
خنده زد اندر هوا بیرق او برقوار.
صبح ز مشرق چو کرد بیرق روز آشکار
خنده زد اندر هوا بیرق او برقوار.
خاقانی.
کلمات دیگر: