کلمه جو
صفحه اصلی

تضعف

فرهنگ فارسی

ضعیف شمردن و سست پنداشتن خوار شمردن کسی را و بد کردن بدو .

لغت نامه دهخدا

تضعف. [ ت َ ض َع ْ ع ُ ] ( ع مص ) ضعیف شمردن و سست پنداشتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خوار شمردن کسی را و بدکردن بدو. ( از اقرب الموارد ). || خوار و گمنام شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: