شهری معروف است و معلوم که پیش از تسخیر قسطنطنیه دارالملک سطین آل عثمان بوده است .
برسیا
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
برسیا. [ ب َ ] ( اِ ) برسیان. الوسیون. ( تحفه حکیم مؤمن ). گیاهی است که منبت آن بلاد بابل و کوفه است و بی شکوفه و گل تخم کند و در اول تموز می رسد وعرق آن بوی قرنفل می دهد و در خواص مثل بادرنجبویه است. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). و رجوع به برسیان شود.
برسیا. [ ب َ ] ( اِخ ) شهری معروف است و معلوم که پیش از تسخیر قسطنطنیه دارالملک سلاطین آل عثمان بوده است. ( انجمن آرای ناصری ).
برسیا. [ ب َ ] ( اِخ ) شهری معروف است و معلوم که پیش از تسخیر قسطنطنیه دارالملک سلاطین آل عثمان بوده است. ( انجمن آرای ناصری ).
برسیا. [ ب َ ] (اِ) برسیان . الوسیون . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گیاهی است که منبت آن بلاد بابل و کوفه است و بی شکوفه و گل تخم کند و در اول تموز می رسد وعرق آن بوی قرنفل می دهد و در خواص مثل بادرنجبویه است . (آنندراج ) (انجمن آرا). و رجوع به برسیان شود.
برسیا. [ ب َ ] (اِخ ) شهری معروف است و معلوم که پیش از تسخیر قسطنطنیه دارالملک سلاطین آل عثمان بوده است . (انجمن آرای ناصری ).
کلمات دیگر: