کلمه جو
صفحه اصلی

حق العبور


مترادف حق العبور : ترانزیت

فارسی به انگلیسی

passage transit duty, passage(-money)

passage(-money), transit duty


مترادف و متضاد

transit (اسم)
عبور، گذر، راه عبور، عبور و مرور، حق العبور

فرهنگ فارسی

( اسم ) وجهی که بابت عبور از جاده و کوچه پردازند ترازیت .
راهداری

لغت نامه دهخدا

حق العبور. [ ح َق ْ قُل ْ ع ُ ] ( ع اِ مرکب ) راهداری. حق زنجیر . || ترانزیت . ( فرهنگستان ).

فرهنگ عمید

پولی که برای گرفتن اجارۀ عبور از جایی یا کشوری پرداخت می شود، ترانزیت.

دانشنامه آزاد فارسی

حَقُّ العبور
حق گذر از ملک دیگری با اذن. حق گذر و عبورکردن از ملک دیگری، بنا به مادۀ ۹۷ و ۹۸ قانون مدنی، یکی از حقوق ارتفاقی است (← حقّ ارتفاق). همچنین حقّ العبور عوارض و مالیاتی است که دولت در ازای ایجاد امنیت یا راه سازی برای عبور اشخاص یا چهارپایان یا وسائل نقلیه از خیابان ها و راه ها و بزرگراه ها دریافت می کند؛ در معنای وسیع تر، شامل عوارض عبور از دروازۀ شهرها و گمرکات مرزی نیز می شود. اگر حقّ العبور توسط افراد غیرمسئول و غیردولتی و با زور گرفته شود، باج نیز نامیده می شود.

جدول کلمات

ترانزیت


کلمات دیگر: