مترادف چرامین : چراگاه، علفزار، مرتع، مرغزار، علف، علوفه، کاه
چرامین
مترادف چرامین : چراگاه، علفزار، مرتع، مرغزار، علف، علوفه، کاه
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
علف، علوفه، کاه
۱. چراگاه، علفزار، مرتع، مرغزار
۲. علف، علوفه، کاه
چراگاه، علفزار، مرتع، مرغزار
فرهنگ فارسی
چراگاه، علفزار، جای چریدن حیوانات علفخوار
( صفت اسم ) ۱- چراگاه علفزار. ۲- کاه علف .
( صفت اسم ) ۱- چراگاه علفزار. ۲- کاه علف .
فرهنگ معین
(چَ ) (اِمر. ) ۱ - چراگاه . ۲ - کاه ، علف .
لغت نامه دهخدا
چرامین. [ چ َ ] ( اِ ) بمعنی چرام است که چراگاه و علفزار باشد. ( برهان ). چراگاه. ( جهانگیری ). چرام و چراگاه و علفزار. ( ناظم الاطباء ). چرام. ( فرهنگ نظام ). چراگه. مرتع :
حسود شاه را در باغ امید
نمانده است از ثمر غیر از سبد چین
چو حیوانیست مانده در بیابان
ز بخت بد نه آب و نه چرامین.
حسود شاه را در باغ امید
نمانده است از ثمر غیر از سبد چین
چو حیوانیست مانده در بیابان
ز بخت بد نه آب و نه چرامین.
شمسی فخری ( از جهانگیری ).
|| علف. ( صحاح الفرس ). بمعنی کاه و علف که به حیوان دهند اصح است. ( بهارعجم ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). علوفه. ( ناظم الاطباء ). رجوع به چراگاه و چراگه و چرام شود.فرهنگ عمید
۱. چراگاه، علف زار، جای چریدن حیوانات علف خوار.
۲. کاه.
۳. علف: چو حیوانی ست مانده در بیابان / ز بخت بد نه آب و نه چرامین (شمس فخری: لغت نامه: چرامین )
۲. کاه.
۳. علف: چو حیوانی ست مانده در بیابان / ز بخت بد نه آب و نه چرامین (شمس فخری: لغت نامه: چرامین )
کلمات دیگر: