کلمه جو
صفحه اصلی

کلمن

فرهنگ فارسی

( اسم ) صورت چهارم از صور هشتگان. ابجدی .

فرهنگ معین

(کَ مَ ) [ معر. ] (اِ. ) صورت چهارم از صور هشتگانة ابجدی .
(کُ مَ ) [ انگ . ] (اِ. ) نام تجاری یخدان .

(کَ مَ) [ معر. ] (اِ.) صورت چهارم از صور هشتگانة ابجدی .


(کُ مَ) [ انگ . ] (اِ.) نام تجاری یخدان .


لغت نامه دهخدا

کلمن. [ ک َم َ ] ( اِ ) صورت چهارم از صور هشتگانه ابجدی. ( فرهنگ فارسی معین ). نام چهارمین صورت از صور هشتگانه حروف جُمَّل. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
چنان چون کودکان از پیش الحمد
بیاموزند ابجد را و کلمن.
منوچهری.
و رجوع به ابجدشود.

دانشنامه عمومی

کلمن ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:مکان ها:
کلمن، آلاباما
کلمن، فلوریدا
کلمن، آلاباما
کلمن، جورجیا
افراد:
جینا کولمن، بازیگر زن بریتانیایی
ادی کولمن، بازیکن فوتبال انگلیسی
کولمن ال. بلیز، سناتور سابق ایالات متحده
مایکل کولمن، تنیس باز آلمانی
نرم کولمن، سناتور سابق ایالات متحده
چاد کولمن، بازیگر مرد آمریکایی
جک کولمن، بازیگر مرد آمریکایی
بوت کولمن، بازیگر مرد آمریکایی
گری کلمن، بازیگر مرد آمریکایی
دریک کلمن، ورزشکار آمریکایی
رابرت کلمن ریچاردسون، فیزیکدان آمریکایی
جیمز کلمن، نویسنده اسکاتلندی

دانشنامه آزاد فارسی

کَلَمن
رجوع شود به:ابجد

واژه نامه بختیاریکا

( کِلمِن ) موی زن

پیشنهاد کاربران

Kelmen کلمن با کسر ( ک ) و ( م ) در زبان بختیاری یعنی موی بافته شده زن

ظرف پلاستیکی یا فلزی که مخصوص نگه داری یخ یا آب سرد به کار میرود.


کلمات دیگر: