کلمه جو
صفحه اصلی

مصدوم


مترادف مصدوم : آسیب دیده، جریح، زخمی، کوفته، صدمه دیده، مجروح

متضاد مصدوم : سالم

برابر پارسی : آسیب دیده، آسیب دیده، زخمی، کوفته

فارسی به انگلیسی

hors de combat, stricken


injured, maimed, stricken, hors de combat

مترادف و متضاد

آسیب‌دیده، جریح، زخمی، کوفته، صدمه‌دیده، مجروح ≠ سالم


فرهنگ فارسی

صدمه دیده، کوفته شده، آسیب دیده
( اسم ) صدمه دیده آسیب یافته جمع : مصدومین .

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) صدمه دیده ، آسیب رسیده .

لغت نامه دهخدا

مصدوم. [ م َ ] ( ع ص ) کوفته. ( ناظم الاطباء ). کوفته شده. || صدمه دیده. صدمه خورده. زخم خورده. ضرب دیده. ضربت دیده. آزرده. آسیب دیده از برخورد چیزی با او یا او با چیزی.
- مصدوم شدن ؛ آسیب و ضربت دیدن از برخورد چیزی.
- مصدوم کردن ؛ آسیب و ضربت وارد ساختن با چیزی بر کسی.

فرهنگ عمید

صدمه دیده، کوفته شده، آسیب دیده.

فرهنگ فارسی ساره

آسی بدیده،آسیب دیده، زخم


واژه نامه بختیاریکا

تِهلِستِه


کلمات دیگر: