مترادف معترض : اعتراض کننده، اعتراض گر، ایرادگیر، خرده گیر، مخالف، معارض، منتقد، ناراضی، نارضا، واخواه
برابر پارسی : خرده گیر، پرخاشگر، نکوهشگر
objector, protester, opposer
objector, protester, protestor, remonstrant
صفت اعتراضکننده، اعتراضگر، ایرادگیر، خردهگیر، مخالف، معارض، منتقد، ناراضی، نارضا، واخواه
اعتراضکننده، اعتراضگر، ایرادگیر، خردهگیر، مخالف، معارض، منتقد، ناراضی، نارضا، واخواه