مترادف مظلوم : ستم دیده، ستم کشیده
متضاد مظلوم : جبار، ظالم
برابر پارسی : ستمدیده، ستمکش
oppressed, wronged
meek, submissive
one who is oppressed or wronged, the underdog
underdog
ستمدیده، ستمکشیده ≠ جبار، ظالم
صفت ستمدیده، ستمکشیده ≠ جبار، ظالم
مظلوم . [ م َ ] (ع اِ) ماست که پیش از جغرات شدن خورده شود. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ماست نارسیده . (بحرالجواهر) (مهذب الاسماء). شیری که پیش از مسکه برآوردن نوشیده شود. (از محیط المحیط) (از اقرب الموارد).
سنایی .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
سعدی .
تکیه ای: mazlum
طاری: mazlüm
طامه ای: mazlum
طرقی: mazlüm
کشه ای: mazlum
نطنزی: mazlum