کلمه جو
صفحه اصلی

توتیای نظر

فرهنگ فارسی

توتیای بصر ٠ توتیای دیده

لغت نامه دهخدا

توتیای نظر. [ ی ِ ن َ ظَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) توتیای بصر. توتیای دیده. سرمه چشم. آنچه موجب روشنائی دیده شود. آنچه بینائی را نیرو دهد :
ز یزدانپرستی خبر دادشان
ز دین توتیای نظر دادشان.
نظامی.
رجوع به توتیاو دیگر ترکیبهای آن شود.


کلمات دیگر: