کلمه جو
صفحه اصلی

به امدن

فرهنگ فارسی

( به آمدن ) ( مصدر ) ۱ - خوب شدن نیک شدن . ۲ - خوبی و خوشی پیش آمدن .
خوب شدن . خوش آمدن . کامران شدن .

لغت نامه دهخدا

( به آمدن ) به آمدن. [ ب ِه ْ م َ دَ ] ( مص مرکب ) خوب شدن. ( ناظم الاطباء ). خوش آمدن. کامران شدن. ( آنندراج ).خوب شدن. نیک شدن. ( فرهنگ فارسی معین ) :
مرا جنگ دشمن به آید ز ننگ
یکی داستان زد بر این بر پلنگ.
فردوسی.


کلمات دیگر: